آیه 98 سوره نحل
<<97 | آیه 98 سوره نحل | 99>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(ای رسول ما) چون خواهی تلاوت قرآن کنی اول از شر وسوسه شیطان مردود به خدا پناه بر.
پس هنگامی که قرآن می خوانی از شیطان رانده شده به خدا پناه ببر.
پس چون قرآن مىخوانى از شيطان مطرود به خدا پناه بر،
و چون قرآن بخوانى، از شيطان رجيم به خدا پناه ببر.
هنگامی که قرآن میخوانی، از شرّ شیطان مطرود، به خدا پناه بر!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فاستعذ: عوذ: پناه بردن. «فاستعذ»: پناه ببر.
نزول
کلبى گوید: علت نزول این آیه چنین بوده که رسول خدا صلى الله علیه و آله در ابتداى وحى روزى بر در خانه کعبه ایستاده بود و سوره والنجم را قرائت مینمود. بعضى از کفار نیز حاضر بودند، چون به این آیات رسید «أَفَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى، وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى؛ اى مشرکین آیا دو بت بزرگ لات و عزّى را دیدید (که بدون اثر است) و سومین بت دیگر خود را به نام منوة دیدید که (جمادى بىنفع و ضرر است)»، به ناگاه بر زبان وى این عبارات برفت (تلک الغرانیق العلى، منها الشفاعة ترتجى) کفار قریش وقتى که این عبارات را از پیامبر شنیدند، پنداشتند که محمد خدایان آنها را مى ستاید. لذا شاد خاطر شدند ولى متوجه نشدند که پیامبر آن عبارات را از جهت انکار و استخفاف و سبک شمردن بت ها بر زبان میراند و منظورش این بوده که این لات و عزّى و منوة که مشرکین و کفار آن را بزرگ داشته و به شفاعت آن خود را امیدوار میدانند کارى از آنها ساخته نیست (چنانچه ترجمه آن عبارت نیز همین است) ولى اهل مکه پنداشتند که محمد سخن از روى اعتقاد میراند لذا شادمان شدند تا این که رسول خدا سوره والنّجم را تا به آخر قرائت نمود و به آیه سجده آن که رسید خدا را سجده نمود. در این حالت در خانه کعبه باز بود در حالتى که بت ها هم در میان آن بوده است باز کفار مکه پنداشتند که محمد به خدایان و بت هاى آنها سجده میکند لذا همه به سجده افتادند و به پیروى از پیامبر سجده نمودند.
این خبر در مکه پیچید که محمد به آئین بتپرستان گرویده و از طرفى نیز شایع گردید که اهل مکه با این سجده دین محمد را پذیرفتند و قرآن او را هم استماع نمودند و مسلمان شدند، جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللّه این چه کلماتى بود که بر زبان خود راندى و خلقى را از آن گفتار به اشتباه انداختى، رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبرئیل گفت: مگر من نمى بایستى آن را گفته باشم؟ جبرئیل گفت: نه، پیامبر اندوهگین شد و سپس آیه 52 سوره حج «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِی إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیطانُ فِی أُمْنِیتِهِ؛ ما پیش از تو هیچ فرستاده و پیامبرى نفرستادیم مگر هنگامى که (آیات ما را) میخواند، اهریمن در خواندن او چیزى مى افکند» نازل گردید. پیامبر گفت: اى جبرئیل اگر از این پس اهریمن و دیو در سخن من چیزى بیفکند، چه بکنم؟ خداوند این آیه را فرستاد یعنى هر وقتى که خواستى قرآن بخوانى «اعوذ باللّه من الشیطان الرّجیم؛ پناه میبرم به خداوند از (شرّ) اهریمن و دیو رانده شده» بگو تا خداوند شیطان و دیو را از تو دور نماید. چنان که این موضوع در ضمن آیه 52 در سوره حج و نیز در ضمن آیه 45 در سوره زمر نیز ذکر و عنوان شده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ «98»
پس هرگاه خواستى قرآن بخوانى، از (شر) شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر.
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ «99»
البتّه شيطان را بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكّل مىكنند، غلبه و سلطهاى نيست.
نکته ها
هر كار خوبى ممكن است آفاتى داشته باشد، همان گونه كه عزّت، آفتى دارد مثل تكّبر و خدمت به مردم، آفتى دارد مثل منت گذاشتن، قرائت قرآن نيز ممكن است آفاتى از قبيل خودنمايى، كسب درآمد، رقابتهاى منفى، فريب مردم، فهم غلط، تفسير به راى و ... داشته باشد كه انسان بايد هنگام تلاوت قرآن از شرّ همهى آفات، به خداوند پناه ببرد.
امام صادق عليه السلام فرمود: تلاوت نياز به سه چيز دارد: قلب خاشع و بدن فارغ و موضع خالى. يعنى حالتى كه در آن پيش داورى نباشد. «1»
قرآن اگر همراه با تفسير و نظرات امامان معصوم عليهم السلام باشد، «كتاب الله و عترتى لن يفترقا» وبر دلهاى پاك وارد شود، «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» سبب هدايت ورشد و زياد شدن ايمان وعلم مىگردد. چنانكه قرآن مىفرمايد: اى پيامبر هرگاه قرآن تلاوت مىكنى ما ميان تو و كسانى كه ايمان به آخرت ندارند مانعى قرار مىدهيم «2»
«1». تفسير فرقان.
«2». اسراء، 45.
جلد 4 - صفحه 579
در روايات مىخوانيم: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنگام تلاوت قرآن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» را مىخواندند. «1»
پیام ها
1- از خطر نفوذ شيطان در بهترين افراد و مقدّسترين كار غافل نباشيد. (تلاوت قرآن از شخصى مثل پيامبر اكرم هم نياز به استعاذه دارد)
2- شيطان به سراغ همه مىآيد، امّا در همه تأثيرگزار نيست. «لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا»
3- ايمان و توكّل، قلعهاى است كه انسان را از آسيبپذيرى حفظ مىكند. «لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا»
4- پناه بردن به خداوند، نشانهى ايمان به او و توكّل بر اوست. فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ... آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
5- پناه بردن شما همراه پناه دادن اوست. (پس پناه ببريد، «فَاسْتَعِذْ» تا او شما را پناه دهد و اگر او پناه ندهد، پناهندگى ما بيهوده است.)
6- جز پناهندگى به او راه ديگرى نيست. «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»
«1». تفسير كنزالدقائق.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98)
«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 383.
جلد 7 - صفحه 280
بعد از امر به طاعات مىفرمايد به استعاذه از شيطان به جهت تحذير از او:
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ: پس هرگاه اراده دارى كه بخوانى قرآن را اى پيغمبر.
فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ: پس پناه ببر به خدا از شر شيطان رانده شده، يعنى بگو (اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم) علماى اماميه و جمهور عامه برآنند كه استعاذه پيش از قرائت باشد.
تنبيه: در كنز العرفان گويد «1»: در اين مقام چند فايده است 1- حقيقت خطاب به پيغمبر، و امت در تحت آن داخلند به جهت تأسى. 2- ابن مسعود نقل نموده كه: من قرائت ميكردم بر پيغمبر گفتم (اعوذ باللّه السّميع العليم من الشّيطان الرّجيم) فرمود بگو (اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم) اين طور خواند بر من جبرئيل از قلم از لوح محفوظ و لفظ قرآن موافق اين است. و بعضى به طريق اول قرائت كرده و اصحّ دوّم، و هر دو جايز باشد. 3- علما اكثر بر آنند اينجا امر براى استحباب و نزد بعضى وجوب و اول اقوى باشد به جهت اصالت برائت.
4- آهسته خواندن اگرچه نماز جهريه باشد اجماعا 5- محل آن نزد ما ركعت اول است نه غير آن، و فعل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه هدى عليهم السّلام دال است بر اين، و غير ما گفتهاند هر ركعت مستحب است. 6- آنكه از مستحبات قرائت است نه نماز. و تفسير استعاذه در اول سوره فاتحه مذكور شده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (95) ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96) مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97) فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98) إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99)
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100)
ترجمه
و عوض مگيريد بعهد خدا بهاء اندك را همانا آنچه نزد خدا است
جلد 3 صفحه 314
آن بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد
آنچه نزد شما است فانى ميشود و آنچه نزد خدا است باقى ميماند و هر آينه جزا ميدهيم البتّه آنانرا كه صبر نمودند مزدشان را ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
هر كس بجا آورد كار شايسته را از مرد و زن و او مؤمن باشد پس هر آينه زندگانى دهيم او را زندگانى پاكيزه و هر آينه جزا دهيم ايشانرا مزدشانرا ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
پس چون بخوانى قرآن را پس پناه بر بخدا از شيطان رانده شده
همانا نيست مر او را تسلّطى بر آنانكه ايمان آوردند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
جز اين نيست كه تسلّط او بر كسانى است كه زير فرمان او ميروند و آنانكه براى او شرك مىآورند.
تفسير
- خداوند در تعقيب آيات سابقه نهى فرموده است از نقض عهد نمودن مسلمانان بطمع مال و جاه دنيوى از كفّار قريش كه طالب نقض بودند تا ثابت قدم فرمايد در دين كسانى را كه عهد كرده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قسم خورده بودند كه از ايمان و اطاعت او سر نه پيچند باين تقريب كه مبادله و معاوضه ننمائيد عهد خدا را با بهاء كمى چون مال و جاه دنيوى هر قدر زياد باشد در مقابل ثواب و مقام اخروى ناچيز و كم و حقير است و ارباب علم و دانش ميدانند كه اجر الهى كه نزد خدا است و به بندگان صالح خود وعده فرموده بهتر است از دنيا و ما فيها چون باقى و ثابت و دائم است و متاع دنيا فانى و زائل و متزلزل است و خداوند كسانيرا كه صبر نمودند بر ثبات قدم در دين و وفاء بعهد و قسم و تحمّل آزار و اضرار مشركين جزا ميدهد در دنيا و آخرت باعمال حسنه ايشان كه احسن است از ساير اعمال يا آنكه جزا ميدهد بجزائى كه احسن است آن جزا بمراتب و جهاتى از اعمال حسنه ايشان و كسانيكه داراى اعمال صالحهاند از مرد و زن در صورتى كه مؤمن باشند بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار و روز قيامت خداوند زندگانى پاكيزه خوش خوب بايشان عطا ميفرمايد در دنيا چون اين عقايد و اعمال صالحه موجب رضا و تسليم در برابر مقدرات الهى است و كسيكه باين مقام برسد از هيچ پيش آمدى ملول و مكدّر نخواهد شد و در تمام امور با توكّل بخدا و اميد بأجر اخروى شاد كام و مقضى المرام خواهد بود و خداوند او را نااميد از رحمت خود نميفرمايد و بتقريب مذكور پاداش اعمال حسنه او را عطا خواهد فرمود قمّى ره نقل فرموده كه مراد از حياة
جلد 3 صفحه 315
طيّبه قناعت بروزى خداداد است و در نهج البلاغه نيز بقناعت تفسير شده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مراد قناعت و رضاى بقسمت الهيّه است و چون سر چشمه حيات طيّبه واصل اعمال صالحه قرائت قرآن و مقدمه آن استعاذه از شيطان است خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه چون اراده قرائت قرآن كنى قبل از تلاوت پناه ببر بخداوند از وسوسه شيطان كه رجيم و مطرود از درگاه الهى شد تا محفوظ شوى از تزلزل در الفاظ و تحيّر در معانى آن و بكمك الهى مفتوح شود بر تو ابواب علم و معرفت بحقائق كلّيّه اشياء از بركت تلاوت قرآن و تدبّر در آن و مقصود بخطاب در واقع امّتند اگر چه صيغه آن در ظاهر متوجّه بآنحضرت شده است مانند ساير خطابات قرآنيه كه مكرّر ذكر شده است و امر از براى استحباب است و ممكن است در عوض استعاذه بسم اللّه الرحمن الرحيم گفته شود چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كيفيّت استعاذه چنين است كه شخص بگويد استعيذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرجيم كه او خبيثترين شياطين است و بصيغه اعوذ نيز روايت شده است و ينظر حقير عمده آنستكه قبلش را متوجه بخدا نمايد و زبانش را حفظ نمايد از ذكر غير خدا و از صميم قلب در خواست نمايد كه خداوند او را از وسوسه و شرّ شيطان مادامى كه مشغول بتلاوت است حفظ فرمايد و با توكل بخدا مشغول شود كه انشاء اللّه تعالى كامياب خواهد شد چون آن ملعون بر كسانيكه داراى ايمان و توكل بخدايند تسلّط و اقتدارى ندارد و نميتواند ايشانرا منصرف از حقّ و متوجّه بباطل نمايد جز اين نيست كه تسلّط و اقتدار و فرمانفرمائى او بر كسانى است كه قبول حكم او را نمودهاند و زير بار فرمان او رفتهاند و مطيع او شده و او را شريك با خدا در اطاعت قرار دادهاند يا بامر او بتپرست و مشرك شدهاند در كافى و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان بر بدن مؤمن مسلّط ميشود ولى بردينش مسلّط نميشود مانند حضرت ايّوب كه بر بدنش مسلّط شد و بر دينش نشد امّا اهل شرك پس مسلّط ميشود بر ابدان و اديانشان و در بعضى از روايات فرمودهاند از ولايت ائمه عليهم السلام نميتواند اهل ايمانرا بيرون ببرد ولى ميتواند بمعصيت وادار كند و بنظر حقير تا شخص متوجّه بخدا و ذكر حقّ است
جلد 3 صفحه 316
شيطان در او نفوذ ندارد يعنى وسوسهاش مؤثر نميشود ولى وقتى از ياد خدا غافل و متوجّه بدنيا شود شيطان در او نفوذ پيدا ميكند بوسوسه و كم كم بر او مسلّط ميشود و او را بدام خود در ميآورد و چون بدام او افتاد ديگر او را رها نميكند تا به اسفل السّافلين برساند مگر باز متوجّه بخدا شود و متوسل بائمه اطهار تا ببركت توجّه آن ذوات مقدسه رستگار گردد و در مجمع عدم تسلّط شيطان بر مؤمن را بعدم قدرت بر اجبار بكفر و معصيت تفسير فرموده و ظاهرا باين معنى تسلّط بر غير مؤمن هم ندارد و در كلام الهى نفى و اثبات متوجه بيك معنى شده است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجِيمِ (98)
پس زماني که تلاوت كردي قرآن را پس پناه ببر بخداوند از شيطان رانده شده در مجلد اوّل اينکه تفسير در باب مقدمات دهگانه که مقدمه دهم آن در استعاذه قبل القراءة است از صفحه 72 الي صفحه 80 مفصلا بيان كرديم در مستعيذ و مستعاذ به و مستعاذ منه و حقيقة شيطان و جنّ و فرق بين وسوسه و الهام و استعاذه از شرور و مضار و مفاسد رجوع فرمائيد و در اينجا فقط بترجمه آيه قناعت ميكنيم (فَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ) خطاب بپيغمبر اكرم است و لكن حكم عام است شامل جميع مكلفين ميشود و قرائت قرآن هم اعم است از تمام قرآن يا يك سوره بلكه يك آيه که قبل از شروع بايد استعاذه كرد و معناي اذا قرأت القرآن يعني اذا اردت ان تقرء القران نظير إِذا قُمتُم إِلَي الصَّلاةِ فَاغسِلُوا وُجُوهَكُم وَ أَيدِيَكُم إِلَي المَرافِقِ وَ امسَحُوا بِرُؤُسِكُم وَ أَرجُلَكُم إِلَي الكَعبَينِ مائده آيه 8 يعني اذا اردتم اقامة الصلاة فَاستَعِذ بِاللّهِ بايد بنده در جميع حالات پناه ببرد بخداوند متعال خدمت امير المؤمنين عرض كردند که آن حكيم الهي گفته الأفلاك قسيّ و الحوادث سهام و الانسان هدف و الرامي هو اللّه فاين المفر پس حضرت فرمود فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ ذاريات آيه 50 و بالجمله انسان بسيار نزديك است بحوادث و بليات و آفات و عاهات اگر آني حفظ الهي نباشد
جلد 12 - صفحه 186
نابود صرف است بالاخص دشمنهاي داخلي و خارجي انسي و جنّي خصوصا (مِنَ الشَّيطانِ الرَّجِيمِ) که قسم ياد كرده فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ ص آيه 83 و خداوند هم عداوت او را اعلام فرموده أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ يس آيه 60 دشمني است که ديده نميشود و صاحب مكر و خدعه و حيله است و راههاي بسيار دارد که فرمود إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم اعراف آيه 27.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 98)- این گونه قرآن بخوان! این آیه طرز استفاده از قرآن مجید و چگونگی تلاوت آن را بیان میکند، زیرا پربار بودن محتوای قرآن به تنهایی کافی نیست، باید موانع نیز از وجود ما و از محیط فکر و جان ما برچیده شود تا به آن محتوای پربار دست یابیم.
لذا نخست میگوید: «پس هنگامی که قرآن میخوانی از شرّ شیطان مطرود شده به خدا پناه بر» (فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ).
البته منظور تنها ذکر جمله «اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم» نیست، بلکه باید این «ذکر» را تبدیل به «فکر» کنیم و این فکر مقدمه تحقق حالتی در نفس و جان انسان گردد، حالت توجه به خدا، حالت جدایی از هوی و هوسهای سرکشی که مانع فهم و درک صحیح انسان است و به هنگام خواندن هر آیه به خدا پناه بریم از این که وسوسههای شیطان حجابی میان ما و کلام حیاتبخش خداوند گردد.
و تا چنین حالتی در روح و جان انسان پیدا نشود، درک حقایق قرآن برای او ممکن نیست.
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد!
تا نفس مبرّا از نواهی نشود دل آینه نور الهی نشود!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ تفسیر کشف الاسرار.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص487.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.